سرمقاله/آقایان نماینده کلاهتان را بالاتر بگذارید تجاوز به سی دانش آموز…!!!

امروز خراسان جنوبی – محمد راعی فرد mohammadraeifard@yahoo.com
خبر آنقدر تکان دهنده است که نیازی به پر و بال دادن به آن نباشد، هیچ فرقی نمی کند که معاون پرورشی باشد یا آموزشی، آدم معمولی باشد یا منتسب به کسی یا جایی، مهم فاجعه ای است بزرگ و دردناک آن هم در بستر مدرسه ای از مدارس آموزش وپرورش، دولتی یا غیر دولتی چه فرقی می کند؟!! فرقش در اتفاقی است که افتاده و چرایی آن.
آموزش و پرورش را بدون آسیب شناسی تحلیل کردن امری است بیهوده و راهی است که انتهایش ترکستان است.
قرار نیست که با توجه به جنایت رخ داده مجموعه سیستم آموزش و پرورش را به یک باره زیر سؤال بریم!! اما چنانچه چون همیشه از کنار مواردی این چنین و با نگاه مصلحت اندیشانه آرام و بی خیال بگذاریم و بگذریم، قبح این دست اتفاقات می ریزد و بروز اتفاقات بدتر دیگری را زمینه چینی می کند.
هرچند هراز گاهی و بنا به دلایلی این نوع اعمال شنیع و حیوانی برملا می شود و قلب خانواده ها را از هم می درد اما واقعیت استمرار این نوع رویکردها و رویدادها با شدت کمتر یا بیشتر است که اصولا به دلیل لاپوشانی و ترس از آبروی خانواده ها مکتوم و بدون سروصدا باقی می ماند و کسی هم از آن مطلع نمی شود.
شش سال پیش طرحی به مجلس ارائه شد مبنی بر قانون حمایت از کودکان، پس از این همه سال که به جنگ های زرگری سؤال از رئیس جمهور و آتش بازی و نان فریاد زدن برعلیه برجام و خراشیدن گلو و سیاسی بازی های معمول   هنوز بررسی این لایحه کلید هم نخورده چه رسد به کار کارشناسی و بحث و مجادله در صحن مجلس.
آن دسته از قوانینی که در مورد حقوق زنان و کودکان است معمولا در مجلس در طبقه بندی گروه ها و فراکسیون ها جایگاهی انتهایی دارند و به همین دلیل است که شش سال این قانونی که می توانست در این مورد خاص پیشگیرانه عمل نماید، در بایگانی طرح های ضروری مجلس دارد خاک می خورد.
اولین بازخورد این فاجعه، اعتمادزدایی از خانواده هایی است که در ناخودآگاه ذهنشان دچار نوعی ترس و اضطراب شده اند که شاید این جنایت در هر جایی و هر مدرسه ای دوباره تکرار شود و این یکی از زیانبارترین عکس العمل های افکار عمومی است.
وقتی از واکاوی و آسیب شناسی اعمال و نوع و روش گزینش ها در آموزش و پرورش بحث چالشی می کنیم سریعا متهم به سیاه نمایی و تشویش افکار عمومی می شویم، متهم به زدودن قداست مجازی و غیرواقعی از ساحت آموزش و پرورش می شویم، متهم به وارونه جلوه دادن واقعیات و از کاه کوهی ساختن می شویم!!
به فیلم هایی که در این فاجعه ملی در پیام رسان ها و دنیای مجازی پخش می شود به دقت توجه کنید، اگر توانستید آرام بگیرید و درون تان به هم نریزد حق را به شما خواهیم داد.
این اتفاق اولین مورد نبوده و آخرین اش نیز نخواهد بود، مهم این است که چه کنیم تا اینگونه یکی از مهمترین و پاک ترین و تأثیرگذارترین وزارتخانه ها چنین زیر سؤال نرود و افکار عمومی دچار یأس و سرخوردگی و بی اعتمادی نشود.
باید دید که صدا وسیما از این فاجعه چه آشی می پزد!! اگر این اتفاق در کشورهای غربی می افتاد بلاشک شاهد حجم وسیعی از تبلیغات و کارشناس بازی و… می بودیم، اما اکنون که توپ در زمین خودی است باید در انتظار معجزه رسانه ملی باشیم.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*