یادداشت امروز/قیامت در پیش است، کاری باید کرد، آی مردم!

امروز خراسان جنوبی – زنگویی zangoei@birjandtoday.ir
می خواهم فریاد بزنم. از عمقِ جان هم فریاد برآورم که آی مردم! قیامت در پبش است، قیامت! کاری باید کرد. کاری که حسابِ ما را در قیامت، همین امروز مشخص کند چه با غفلتی که در غبارِ آن نشسته ایم و تکانی هم نمی خوریم، معلوم نیست، عاقبتِ کار چه می شود.
باید کاری کرد. باید آخرت را، مرگ را، چنان جدی گرفت که زندگی، معنایی شایسته بیابد. این تنها راه برون رفت از فراموشی و خسرانِ آن است. بدانیم مردم که دنیا با همه بزرگی اش باید در نگاه مان نقش راه را داشته باشد. راه رسیدن به مقصد. آیا ما در سفر ” همه ” وقت خود را برای “راه” می گذاریم یا راه را برای رسیدن، طی می کنیم؟. خب، ماجرای دنیا و آخرت هم همین است و صاحب عید امروز، حضرتِ امام سجاد علیه السلام در این باره می فرمایند: ” بسیار عجیب است از کسانی که برای این دنیای زودگذر و فانی کار می کنند و خون دل می خورند ولی آخرت را که باقی و ابدی است رها و فراموش کرده اند”.
آری عجیب است به ویژه که گاه برای دنیا دست به کارهایی می زنیم که هم کام خود را تلخ می کنیم و هم کام دیگران را. هم خود را به اسارت خواسته ها گرفتار می کنیم و هم دیگران را به مشکل می اندازیم اصلا هم باکمان نیست که لقمه هایی به گلو می بریم که حق ما نیست. پشت میزهایی می نشینیم و مقام هایی را اشغال می کنیم که دیگران از ما سزاوارترند. نمّامی و سخن چینی را علیه دیگران مثل یک اسلحه مرگبار اما نرم به کار می بندیم تا آنان را از هستی ساقط کنیم.
حق تقدم را در زندگی، کار و مسئولیت در جامعه رعایت نمی کنیم تازه مدعی دین و ایمان هم هستیم و نام خود را در صدر بهشتیان گمان می کنیم و به این هشدار امام سجاد علیه السلام که می فرمایند: ” ای فرزند آدم! خواهی مرد و سپس محشور می شوی و در پیشگاه خداوند متعال برای سؤال و جواب احضار خواهی شد. پس جوابی قانع کننده و کامل مهیا و آماده کن.” توجه نمی کنیم که اگر متوجه موضوع بودیم باید به دنبال پاسخ سوالات می رفتیم و به هر جوابی که می رسیدیم یک چراغ در اندیشه مان روشن و نگاهمان به جهانی تازه باز می شد.
می توانستیم با پاسخ هر سوال چند قفل را بگشاییم اما دریغ که چنان گرفتار شده ایم به بت های خودپرستی و رئیس پرستی و … که به توحید نرسیده ایم چه رسد به این که پی یافتن پرسش های معاد باشیم. اگر به توحید می رسیدیم همه رذائل اخلاقی از رفتار ما پاک می شد. دیگر زبانی که باید به حمد و سپاس و یاری مردم معطر شود به تملق و بدگویی آلوده نمی شد. اگر به توحید می رسیدیم و خدا را رزاق می دانستیم دیگر برای چند ریال، در برابر دیگران خم و راست نمی شدیم و نان دیگران را آجر نمی کردیم.
اگر موحد می شدیم قصه ما این نبود که امروز هست، کسی زورگیری نمی کرد، کسی دزد نمی شد، کسی اختلاس نمی کرد، کسی تهمت نمی زد، کسی حق را ناحق و ناحق را حق جلوه نمی داد، کسی کم کاری و کم فروشی نمی کرد و … روزگارمان هزار بار بهتر از این بود اگر موحد می شدیم اما… اما باید “موحد” بشویم. باید نگاه توحیدی به دنیا داشته باشیم. باید از دنیا، نه مقصد که صراط مستقیمی بسازیم که ما را به مقصد برساند و در مقصد هم متناسب با اندوخته های علمی و عملی مان، پاسخ خواهیم داشت در عرصه ای که سؤال فراوان است و امکان تقلب هم نیست. پس جدی بگیریم ماجرا را.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*