ناجی کاج ها شهروند -خبرنگاری که قاتلان کاج های سر به فلک کشیده را به دادگاه کشاند

این روزها افرادی که با کوچکترین اتفاقی موبایل به دست می گیرند ، دوربینش را روی حادثه ای زوم و ثانیه ای بعد شبکه های اجتماعی را از نگاه خود مستفیض می کنند بسیار است. افرادی که برای یک لحظه نمی اندیشند آنچه در حال انتشارش هستند چه تاثیر و تبعاتی با خود دارد. آیا مفید است؟ قرار است چه کاری برای جامعه و مردم انجام دهد؟
در مقابل هستند انسان هایی که هر چند تعدادشان زیاد نیست اما نگاهشان چنان تاثیر گذار است که گاه از رسانه های قدرتمند پیشی می گیرند و قدم های طلایی برای بهبود شرایط یا حذف زمینه اشتباهات برمی دارند.
آن ها چشم هایشان را به درستی به کار می گیرند، از زبانشان در جهت رسیدن به هدفی استفاده می کنند که راهی روشن به اتفاقی خوب دارد. مثل او، تصویر ذهنی اش در همین یک جمله، پیداست.« هر وقت دوربین برداشتم، هدفم کمک به مرم بود.»
مرادی به واقع شهروند- خبرنگاری است که حواسش به محیطی که در آن زندگی می کند معطوف است. چشم هایش دیده اند و مغزش ثبت کرده است که سه دهه قبل در ورودی شهر کاج های جوانی را کاشتند و این سال ها قامت برافراشتند. کاج هایی که برای زیبایی بخشیدن به ورودی شهر کاشته شدند. او به یاد دارد که نخست وزیر وقت به زینلی، فرماندار آن سال های بیرجند چه گفته بود. «در بازدید از شهر بیرجند گفته شد ورودی شهر منظره خوبی ندارد. خوب یادم می آید که فرماندار دستور کاشت درختان کاج حوالی فرودگاه بیرجند را صادر کرد. در این سال ها قد کشیدن کاج ها را تماشا می کردم و وجودشان به چشم هایم می آمد.»
او تنها در جستجوی کاج ها نبوده است. اتفاقات بسیاری را دیده و با دوربینش ثبت کرده و جلوی اشتباهات بسیاری را گرفته است. این شهروند مسئول ، وظیفه شهروندی که بر عهده همه ماست به خوبی درک کرده و در جایگاهی بس موثر همان جایگاه مردم بر عملکرد برخی مسئولان که گاه به سمت خطا رفته اند نظارت داشته است.
با او بیشتر درباره کاج ها صحبت کردم. خودش بیشتر می گوید: «فضای سبز» راست هم می گوید، بیرجند، سبزی اش را از کاج ها دارد. درختان بلند قامت صبوری که این روزها خیلی ها به جانشان افتاده اند، از عمد یا غیر عمد. اما شهروند- خبرنگار ما در دوربینش مستنداتی دارد که نشان می دهد برخی از این خیلی ها از روی عمد و با اهداف خاص کاج ها را تشنه می گذارند تا خشک شوند و بعد گردن کاج های کهنسال است میان گیوتین و خون سبزشان بر زمینی که بهانه خشکسالی می آورد تا قاتلان کاج ها نگران چندرغاز جریمه ای که باید بابت قطع اشجار بپردازند هم نباشند. این جان کندن تدریجی فقط در یکی دونقطه شهر نبوده است. عکس هایی که مرادی نشان می دهد از محوطه های واگذار شده حوالی پادگان قدیم بیرجند گرفته تا ورودی شهر را به تصویر کشیده اند. درختان تنومندی که سال ها برای قد کشیدن شان طی شده و امروز کمتر کسی می پرسد : چه بلایی سر کاج های ورودی شهر ، آن زمین مرموز انتهای خیابان غفاری و پادگان و حوالی آن آمده است؟ آیا این درختان با اهداف خاص خشک می شوند؟ براستی ارزش زمین بیشتر است یا درخت سر به فلک کشیده ای که چشم هایمان را می نوازد؟
اما او این سوال ها را از خود و از خیلی های دیگر پرسیده است؟
« به شورای شهر رفتم و عکس ها را به آن ها نشان دادم. آن ها قول پی گیری دادند اما من بازهم دلم آرام نگرفت. با مستنداتم به دادگستری رفتم و درخواست پیگیری کردم. حالا اتفاقات بهتری در راه است.»
ماجرا از آن روزی بیشتر برایش جدی می شود که یک روز صبح زود با چشم های خودش جنازه درختان سی ساله ورودی شهر را روی خودروهای بغل نویسی شده شهرداری که در همان حوالی در حرکت بوده می بیند. «از راننده پرسیدم این درخت ها چرا قطع شده، آن ها را کجا می برید. راننده پاسخ داد که اینها خشک شده یک نفر هم در مزایده برنده شده و حالا این ها را برای او جابه جا می کنیم.»
احساس تلخی از جمله هایش به فضای گفتگو منتقل می شود. گویی از بارزش ترین دارایی های شخصی اش را از دست داده است. مرگ درختان شهر برای او درد بزرگی است.
از پا نمی نشیند، بر تعداد و عمق مستنداتش می افزاید و ماجرا را در دادگستری پیگیری می کند. برای نماینده مردم در مجلس نامه می نویسد، به سراغ مسئولان شهرداری و دیگران می رود و چون عضوی دلسوز در شورای شهر برای نتیجه گرفتن، تماس ها با مسئولان را ادامه می دهد.
حالا خبر خوشی دارد. «قرار است فردا مقصران قطع درخت های کاج به دادگاه بروند و پاسخ دهند. »
او بی صبرانه منتظر نتیجه دادگاه است. می خواهد ثمره تلاش هایش را ببیند. فکر می کنم بعد از آن بگوید «تقدیم به مردم شهرم».

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*