یادداشت امروز/مرگ عقیده

در جامعه ای زندگی میکنیم که تا زمانی که مسئله ای برای ما حاد و غیرقابل تحمل نشده است به ریشه های آن توجهی نداشته و حتی پس از این مشکلات نیز عزمی جدی برای رفع آن نداریم.
رشد روزافزون فساد، فحشا و جرایم مسئله ای است که نه تنها قوه قضاییه را درگیر مینماید بلکه به عنوان معضلی اجتماعی جامعه انسانی را با مشکلات عدیده ای روبرو میکند. هر روز آمار های اختلاس، فساد و فحشا را میخوانیم و یا در کوچه و خیابان به چشم خویش می بینیم. عده ای از ما قربانیان این حوادث هستیم و شاید عده ای عاملان آن. اما همیشه در برابر هر معضلی دو رویکرد متفاوت موجود است اول پیشگیری و دوم درمان آن. پس برای هر دوی آنها نیاز به شناخت بنیادین آن مسئله داریم. برای درک بهتر این موضوع راحت ترین کار مشاهده همین اجتماع ماست، مشاهده همین مردم …
رشد بد حجابی،فساد اداری،اختلاس، گران فروشی،تجاوزات جنسی،سرقت و بسیاری از این مواردند که همیشه در سطح اجتماع ما موجود و در حال رشد صاعقه ای هست. به راستی که عامل این معضلات اجتماعی را در چه میتوان جستجو کرد؟ چرا حضور دختران جوان با ظاهری مبتذل در جامعه ای که اکثریت آنان مسلمان هستند به مسئله ای طبیعی تبدیل شده است؟ چرا سطح عفت عمومی روز به روز در حال کاسته شدن است؟ و چرا گران فروشی کسبه در حال افزایش است؟ ریشه این مسائل را نه در موضع عملی که بایستی در سطح نظری عقیدتی جستجو کرد. ضعف عقاید دینی در جامعه را می توان اساسی ترین عامل رشد مشکلات اخلاقی، اجتماعی،جنایی، فرهنگی و …. دانست. سر منشا تمامی اعمال و رفتار انسان ها بر مبانی و پیش فرض هایی شخصی و ذهنی استوار است و هر چه در این مبنا مرکز ثقل شخصیتی افراد قرار گیرد به تبع خود بر اعمال و رفتار تاثیر گذار خواهد بود. در عصر مدرن با رشد ارتباطات و از طریق تبادلات فرهنگی و عقیدتی جمعیت جوان کشور با انبوهی از اطلاعات و عقاید نوین مواجه هستند. در تقابل عقاید سنتی و مدرن به دلیل اینکه این عقاید سنتی به طرق عقلانی و منطقی آموزش و تعلیم داده نشده است در برابر این تهاجم تاب مقاومت نداشته و ضعف تربیت دینی منجر به ضعف عقاید و به تبع آن تزلزل در نظام هنجاری و ارزشی جامعه شده است. این ضعف تربیتی که از بنیادی ترین اجتماع انسانی “خانواده” بر آمده است تمامی اجتماع را هدف قرار میدهد و سرانجام خود و اجتماع را قربانیان این سهل انگاری مینماید. از جمله تاثیرات مخرب این ضعف تربیتی میتوان به سقوط عفت عمومی اشاره کرد. عفت و حیا که زمانی از اصول اخلاقی و مذهبی جامعه اسلامی بود اکنون روز به روز در حال تنزل است و حیا که خود عامل بر شدت عشق و وابستگی در خانواده بود اکنون به دلیل نبود ان از اصلی ترین عوامل طلاق به شمار می آید. و عفت دختران بازیچه اغیار شده است.جامعه ما در کمال تاثر در وضعیتی است که عقاید دینی و مذهبی در حال کمرنگ تر شدن است و نتایج ان را میتوان در مراودات نامشروع و لجام گسیختگی نوجوانان و رشد روزافزون جرایم جنسی و اخلاقی مشاهده کرد. اکنون عفت در جامعه برای جوان در حال تبدیل شدن به امری غیر طبیعی است. مردان به کثرت گناهان خود افتخار میکنند و میل به تنوع و هرزه گری دارند و مصرف مواد و مشروبات در حال افزایش است و نفوذ اخلاقی خانواده در فرزندان بیش از پیش کمرنگ شده است. به تبع مرگ عقیده ضعف اخلاق در حال افزایش است. در گذشته فقها لمس نامحرم را گناه میدانستند و اکنون جوانان از دست دادن آن را گناه می دانند. و این ها تنها گوشه ای از نتایج ضعف تربیت دینی در محیط خانواده است. شایسته است که خانواده ها با عزمی بیش از پیش و با اطلاع کافی از عقاید دینی باردیگر با تکیه بر این مسائل نه تنها به فرزندان خود بلکه به خویشتن نیز این مسائل را یادآور شوند و همتی در جهت اقناع عقلی و منطقی آنان در مقابله با عقاید مدرن و نوین داشته باشند زیرا که این معاصی جدای از میل به عصیان طبیعی بشری ناشی از جهل موضوعی آنان است. و این مهم جز از طریق آموزش آنان در بنیادی ترین اجتماع انسانی برطرف نخواهد شد. اکنون اجتماع تاثیر دین را بیش از پیش در زندگی افراد و اجتماع و حفظ اصول و امنیت اخلاقی احساس می کند و نیازمند توجه دوچندان مسئولین و والدین است تا از طریق آن بتوان به مقابله با ناهنجاری های اجتماعی پرداخت. این مسئله فارغ از جنبه دینی و فقهی موضوع مورد بحث می باشد که خود رساله ای دیگر در این مورد می طلبد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*