معلم؛ ایران و جهان

«امروز، بیش از هر زمانی ما نیاز به معلم داریم. ما باید همیشه به یاد داشته باشیم، معلم ها مهم هستند.» این جمله استفان هاوکینگ یکی از بزرگترین دانشمندان جهان است که خود بارها از معلم خود آقای تاتا یاد کرده است.
«معلم» یعنی کسی که چیزی را آموزش می دهد، اما چیزی که سختی این شغل را ایجاد می کند در این کلمه نیست، یک معلم دراین باره می گوید: «ما فقط معلم نیستیم، کلمه «معلم» کار ما را کاملا پوشش نمی دهد. ما همینطور برای دانش آموزهایمان پرستار، روان شناس، مددکار اجتماعی، مشاور والدین، دستگاه کپی و تقریبا یک پدر و مادر هستیم. اگر شما شخصیت حقوقی داشته باشید می توانید بگویید: «این تعریف شغل من نیست.» ولی وقتی شما یک معلم هستید باید آماده باشید که هر روز اتفاقی برای شما بیافتد. نمی دانم چرا امروز این واژه دیگر این قدر ها هم مورد توجه قرار نمی گیرد. وجود مدارس غیر انتفاعی و معلم هایی که بعد از ۳۰ سال خدمت هنوز هم از ۳۰ پله بالا می روند تا تدریس کنند! به راستی این معلم تنها دغدغه اش تدریس خواهد بود؟ اگر او به لحاظ مالی تامین می بود دوباره پا به مدرسه می گذاشت البته در شرایط کاملا روحانی می توان این احتمال را داد که عشق به تدریس او را وادار به ادامه کارکرده است.
حالا انگار معلم های تخته هوشمند را نمی شناسیم انگار فرق است بین آنهایی که تخته را با ابر تخته پاک کن پاک می کردند و جلوی بینی شان را می گرفتند تا گچ زیاد مشامشان را نیازارد با معلم هایی که می نشینند کنار تخته هوشمند تا تخته کارش را بکند. البته بعضی ها می گویند این مقایسه درست نیست چون همه چیز توسعه یافته است و این شامل آموزش هم می شود، اما درد اینجاست که بین معلم ها هم فرق است آیا این احساس برای معلمی که در روستایی مرزی تدریس می کند هم همین طور است؟
اما باز هم معلم، معلم است شاید معلمی یکی از مهمترین شغل های دنیا باشد، اما این شغل به همین میزان سخت هم هست؛ حدود یک سال پیش تحقیقات کری کوپر استاد روانشناسی سازمانی و سلامت دانشگاه منچستر نشان داد که تدریس یکی از سه حرفه پراسترس است. اما چرا این شغل و به چه میزان سخت است؟ میزان درآمد معلمی نسبت به شغل های دیگر چقدر است؟ و در کشورهای مختلف معلم ها چه درآمدی می گیرند؟
مقایسه در خیلی مواقع خوب است آدم قدر داشته هایش را بیشتر می داند گاهی اوقات هم بهتر است اصلا به آن فکر هم نکنیم چون ممکن است تمام آنچه را که داریم هم از دست بدهیم مثل مقایسه حقوق معلم های ایران با دیگر کشورها، چنانکه می گویند«در میان کشورهای جهان، آلمان، ژاپن و کره جنوبی بیشترین حقوق را برای معلمانشان در نظر گرفته‌اند. برای قیاس میان دستمزد‌ها می‌توان مقدار مطلق آنها را در نظر گرفت که متناسب با تفاوت‌ها در قدرت خرید در کشورها است، به این ترتیب نام ایالات متحده در میان یک سوم ابتدایی کشورهای سازمان همکاری‌های اقتصادی و توسعه‌ یا OECD دیده می‌شود. در سال ۲۰۰۳ میلادی حقوق متوسط در این کشور برای معلمان مشغول به خدمت در مقطع راهنمایی ۴۳۹۹۹ دلار بوده است که تنها کشورهای لوکزامبورگ با ۸۰۵۲۰ دلار، سوئیس با ۵۸۵۲۰ دلار، آلمان با ۴۸۸۰۴ دلار، کره با ۴۶۵۱۶ دلار و ‍ژاپن با ۴۵۵۱۵ دلار را در پیش داشته است. همچنین در میان ده کشور اول این مقیاس مطلق کشورهای اسکاتلند، هلند، استرالیا و انگلیس هم در رده‌های بعدی قرار دارند.»
با این مقیاس شاید به نظر بیاید که کشوری مثل آمریکا در قیاس با دیگر کشورها در سیاست‌های آموزشی‌اش توجه مناسبی به حقوق معلمان و معیشت آنها داشته است. ولی با تغییر زاویه نگاه، حقیقت طور دیگری خود را نشان می‌دهد. سنجش حقوق معلمان نسبت به سرانه تولید ناخالص داخلی، این کشور را در یک سوم پایینی جدول کشورهای سازمان همکاری‌های اقتصادی و توسعه‌ قرار می‌دهد.
بر این اساس، دستمزد متوسط یک معلم در ایالات متحده ۱۱۷ درصد سرانه تولید ناخالص ملی این کشور است، نسبتی که در کشورهای ایتالیا و استرالیا هم وجود دارد. در همین حال کشورهای کره، آلمان و ژاپن با نسبت‌های ۲۴۲، ۱۸۰ و ۱۶۰ درصدی فاصله قابل توجهی با آمریکا دارند. به علاوه در چنین مقیاسی هلند، انگلیس و فنلاند به یک سوم میانی جدول سقوط می‌کنند.
با اینکه این آمارها از همه کشورها گرفته نشده است، گفته می شود حقوق معلم ها در ایران سالانه کمتر از ۱۰ هزار دلار است و این یعنی معلم های ایرانی در جهان حقوق بسیار کمی می گیرند.
البته جای شکرش باقی است جزو ۱۰ کشوری که کمترین حقوق را پرداخت می کند نیستیم اما شاید جزو اولین کشورهایی باشیم که از تنها دارایی دولتی معلم هایمان که همان صندوق ذخیره فرهنگیان بود هم در اختلاس ها چشم پوشی نشد!!!
روزگاری معلمان به خصوص در روستاهای دور افتاده در نقش قاضی،پزشک، مشاور خانواده، رابط مردم با مسئولان و…. ظاهر می شدند، هنوز هم بسیاری از معلمان برای خانواده ها این نقش را دارند. در این بین یک متر و شاخص دیگر هم برای شناخت واقعی جایگاه معلمان در جامعه (البته از دید مسئولان نه مردم) وجود دارد و آن وضعیت معیشتی آن هاست. اگر به نقش و تأثیر معلم در جامعه به نسبت دیگر مشاغل اشراف داشته باشیم؛ اگر بدانیم جذب و حفظ نیروی انسانی توانمند چه تأثیری در پیشبرد اهداف یک سازمان دارد؟ وقتی بدانیم که دغدغه معاش مانع جدی برای جذب نیروی متخصص و درادامه مسیر پیشرفت آن است می توانیم معیشت این قشر را شاخصی برای درک بهتر جایگاه آن ها در کشور بدانیم. این مقایسه می تواند از چند منظر باشد؛ به طور مثال نسبت به تولید ناخالص ملی کشور، معیشت تمام مردم، درآمد دیگر اقشار جامعه و…
به هر حال نمی خواهیم در این روز که با نام معلم زینت گرفته نمک بر زخم های تکراری شان باشیم اما این را می دانیم که همیشه یک معلم برای دانش آموز ایرانی یک معلم است، دوست داشتنی و قابل احترام ،پر از خاطره های شیرین که هر دورانی فقط یک بار تکرار می شود.
معلم عزیز روزت مبارک

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*