«عشق» یک سراب نیست؛ مراقب انتخابمان باشیم!

اگر یک روز تعطیل در خیابان به همسرانی که همراه همدیگر در حال تردد هستند، نگاهی ساده بیندازیم، می بینیم که مدل ارتباطی زوج ها تغییر کرده و با تأسف در بیشتر موارد، قطع شده و همسران با هم صحبت نمی کنند…شوخی نمی کنند…همدیگر را سرگرم نمی کنند!
به گزارش امروز خراسان جنوبی، این یک اعلام خطر جدی است؛ یعنی شما چیزی برای گفتن با هم ندارید و همین نتیجه اش به شروع اختلافات و بعد خودنمایی دیگران و خیانت و گاهی حتی اتفاقات ناگوار دیگر همچون همسرکشی منجر شده که بارها نمونه های آن را شنیده و یا در رسانه ها خوانده ایم!
اگر از مراسم عقد‌کنان و ازدواج خود فیلم و یا عکس تهیه کرده‌اید، چند لحظه از آن هنگام تا زمان حال را مرور کنید و از خود بپرسید در این مدت چه اتفاقاتی رخ داده و آن همه عشق‌ و شادی‌ها کجا رفتند؟! اعتماد جای خود را به چه چیزی داده است؟! وفا‌داری‌ها و گذشت‌ها چه شده‌اند؟! چرا اندیشه‌های جدایی و طلاق ظاهر شده است؟!
بی تردید کانون خانواده‌ای که در آن، میان زن و شوهر یا شوهر و زن و اعضای خانواده انس و الفت نباشد، همچون جهنم سوزان است که آثار سوء خود را بر سلامت روانی و جسمانی اعضا بر جا می‌گذارد.
به باورکارشناسان، پس از هر انتخابی، افراد باید قادر باشند موقعیت بوجود آمده را حفظ کنند و این مهم، بدون آموزش ممکن نیست؛ حال آنکه متأسفانه بسیاری دختر و پسرهای جامعه ما از آن بی بهره اند!
سیدضیاءالدین فائق، پژوهشگر و آسیب شناس مسایل اجتماعی در این باره می گوید: انتخاب برای ازدواج با انتخاب برای زندگی به اعتقاد من متفاوت است؛ شما انتخاب می کنید برای ازدواج و همه چیز هم خوب پیش می رود اما پس از شروع زندگی مشترک باید مراقب انتخابمان باشیم، در غیراینصورت شاید بگوییم که در مواردی اشتباه کرده ایم و به این ترتیب بدون خودخواهی باید همه جوانب را بپذیریم. وی عنوان می کند: یکی از نکات مهم و ارزشمندی که در حال حاضر با آن روبرو هستیم، این است که نسل جوان ما چه قبل و چه حین آشنایی از عشق و زوایای مختلف آن می گوید و در انتخابهایش هم به آن توجه دارد اما به محض شروع زندگی مشترک، این شمع فروزان رو به افول می رود و در حقیقت ما قادر نیستیم که این اصلی ترین محور ارتباطی را همچنان شعله ور نگه بداریم و همین موضوع، منشأ تردید و شک ما در انتخابهایمان می شود و بعد تصور می کنیم که «عشق» یک سراب بوده است!
این پژوهشگر با تأکید بر این که «در انتخابمان باید به عشق و علاقه و مهارتهای حفظ آن بشدت توجه داشته باشیم و هرگز اجازه ندهیم که چیزی مانع یا موجب سردی یا کاهش علایقمان به همدیگر شود»، تصریح می کند:ما باید عبارت «دوستت دارم» را به میزانی که موجب حرارت و نزدیکی و انس بیشتر می شود، تکرار کنیم!
به اعتقاد کارشناسان مسایل خانوادگی، یکی از بزرگترین مشکلات اجتماعی در جامعه کنونی، ستیزه‌ها و مشاجرات خانوادگی است که ارکان خانواده را متزلزل می‌کند و سلامت روانی اعضای آن را به خطر می‌اندازد و از آنجا که زندگی مشترک هر زوج جوان، یکتا و منحصربفرد هست، آسیب‌های خانوادگی نیز پدیده‌ای بسیار پیچیده و چندوجهی است.
نکته ای که بسیار ارزشمند است،این خواهد بود که عبارت «دوستت دارم « تنها در قالب یک جمله نباشد و به گفته فائق، باید بتوانیم دوست داشتن را بخوبی تبیین و استحکام ببخشیم و بدانیم که برای دوست داشتن نیازمند چه معیارهایی باید باشیم؛ صادق باشیم… صریح باشیم…مهربان باشیم…احترام بگذاریم… و نگران اختلاف نباشیم، زیرا زندگی مشترکی که در یک مسیر ثابت باشد، دوام نخواهد داشت و باید از فراز و فرود برخوردار باشد اما در فرازها باید منطقی و اصولی و در فرودها با گذشت و فداکاری حرکت کنیم!
این آسیب شناس معتقد است: احترام و ادب و رعایت الزامات اخلاقی می تواند به سادگی بسیاری مشکلات را مرتفع کند و در حقیقت، عشق و دوست داشتن را می توانیم با شناخت بیشتر از همسرمان غنی بخشیم.
وی در آسیب شناسی زوج هایی که خیلی زود دچار مشکل «بی حرفی» و نداشتن ارتباط متقابل و سالم شده اند، به این نکته اشاره می کند که گاهی دیده ام دختر حتی در خانه همسرش، مکرر از برادر و خواهرش تعریف می کند و قربان صدقه اعضای خانواده اش می رود، در حالی که همین کار را برای همسرش در دستور کار ندارد و از لوس شدن او می هراسد اما از حسادتش نه!!
به گفته فائق، بسیاری همسران می گویند: انباشت بسیاری مسایل حل نشده از جمله موضوعات خانوادگی و اقتصادی به حدی بی حالشان کرده که همین که جنجالی نیست، باید شکر کرد، چه برسد به اینکه بخواهند با هم صحبت کنند و از با هم بودن لذت ببرند!
پس فراموش نکنیم وقتی ازدواج کردیم، دیگر در خانه پدری نیستیم و باید همه بضاعت خود را صرف عشق به همسرمان کنیم…تحسین کنیم و نیازهای جسمی و جنسی را بموقع برطرف کنیم،نه هر موقع که خودمان خواستیم! می‌شود؛ اگرچه به گفته روانشناسان، توجه به نیازهای همسر، فقط به نیازهای جنسی ختم نمی‌شود؛ احترام و پذیرش، نگاه مهربان به یکدیگر، در کنار هم حضور داشتن، در فعالیت‌های مشترک شرکت کردن و … از نشانه‌های توجه به نیازهای همسر است.
کارشناسان با اشاره به عواملی که سلامت خانواده را تهدید می‌کنند، معتقدند: نداشتن شناخت و آگاهی از اصول زندگی مشترک یکی از مهمترین عوامل تهدیدکننده روابط همسران است!
در این رابطه، دانشیار روانشناسی دانشگاه تهران با اذعان به این که «توانایی در دانایی است و برای ازدواج و داشتن زندگی مشترک موفق، کسب برخی مهارت‌ها ضرورت دارد»، اظهار می کند:در برخی خانواده‌ها، به علت نداشتن شناخت زن و شوهر نسبت به یکدیگر، ناآگاهی نسبت به اهداف و انگیزه‌های ازدواج، بی‌انصافی‌ها، پیش‌داوری‌ها، فریبکاری‌ها، نبود احساس مسوولیت و بی‌توجهی به اصول اخلاقی، بنیاد خانواده متزلزل می‌شود.
دکتر احمد به پژوه می گوید: مهمترین عاملی که موجب آسیب‌پذیری خانواده می‌شود، نداشتن شناخت و انحراف از اهداف ازدواج است، از این رو به اعتقاد متخصصان، برای ایفای نقش یک همسر موفق و توانا باید مهارت‌ها و آگاهی‌های لازم را کسب کرد.
در این باب شاید بتوان به این نکته هم اشاره کرد که سست شدن باورهای مذهبی و اصول اخلاقی و فقدان معنویت یکی دیگر از مهمترین عواملی است که سلامت و استحکام خانواده را تهدید می‌کند.
دکتر به‌پژوه در این باره می‌گوید: زن و شوهری که دچار بحران ارزش‌ها و از خودبیگانگی شده‌اند، استحکام ازدواجشان در هاله‌ای از ابهام قرار می‌گیرد؛ زمانی که ارزش‌ها، نگرش‌ها و باورهای حاکم بر روابط زن و شوهر براساس لذت‌طلبی، تجمل‌گرایی، ماده‌گرایی و سودطلبی استوار است، بی‌شک روابط انسانی از معنویت تهی می‌شود و در نتیجه این نوع رابطه بسیار سست و شکننده خواهد بود و با هر بهانه‌ای امکان فروپاشی آن وجود دارد.
بر این اساس با اطمینان می‌توان گفت که «صداقت» جوهره روابط سالم میان زن و شوهر است و اعتماد را بنیاد می‌نهد؛ زن یا شوهری که با همسر خود صادق نیست و با دادن وعده و وعیدها صرفا می‌خواهد زندگی کند، با رفتار خود کانون گرم و صمیمی خانواده را دچار تزلزل می‌کند و به این ترتیب زن و شوهری که از واقعیت‌ها دور هستند و در عالم اوهام و تخیلات زندگی می‌کنند، نمی‌توانند زندگی زناشویی موفقی داشته باشند.
باور عمومی متخصصان علوم رفتاری درباره معرفی ویژگی‌های زوج موفق این است: زوج‌های موفق کسانی هستند که درصدد ارضای نیازهای همسر خود هستند، بنابراین هر زن یا شوهری وظیفه دارد نیازهای جسمی و روحی همسرش را بشناسد و در مقام ارضای آنها برآید، چرا که ارضای نیازها از طریق درست و مطلوب به رشد همه‌جانبه و ایجاد امنیت روانی زوجین منجر می‌شود و در نتیجه سلامت خانواده تأمین می‌شود.
پس آگاه باشیم که «همه انسان‌ها نیاز به «امنیت، محبت و توجه و احترام» دارند»؛ هرگاه این نیازها از سوی همسر تأمین نشود، فرد، احساس ناامنی روانی می‌کند و به این ترتیب بهداشت روانی خانواده مختل می شود.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*