فقط مرگ می تواند مرا از توفیق خدمت به پدر محروم کند

تا زمانی که زنده ام به هیچ چیز جز خدمت به پدرم فکر نمی کنم و فقط مرگ می تواند مرا از توفیق خدمت به پدر محروم کند؛ اگر این وضعیت ۶۰ سال هم طول بکشد، همچون روز اول و بلکه پرتوان تر و عاشقانه تر از قبل در خدمت پدرم خواهم بود. این ها جملات دختری است که یک روز قبل از ازدواجش پدرش در حادثه رانندگی دچار ضربه مغزی و مصدومیت شد.
محمد حسین ۶۵ ساله بود که با دامداری زندگی خود و خانواده اش را تامین می کرد. او که صاحب ۸ فرزند است  حدود ۶ سال پیش در حادثه واژگونی موتور سیکلت، دچار ضربه مغزی شد و هوشیاری و توان تحرکش را به کلی از دست داد و باید بقیه عمرش را در بستر و تحت مراقبت مداوم سپری می کرد.
پرستاری از پدرم را وظیفه خود می دانم
رعنا دختر ۲۶ ساله محمد حسین در حالی که قرار بود روز قبل از حادثه به عقد خواستگارش درآید با دیدن وضعیت پدرش به دلیل علاقه زیاد و وابستگی شدیدی که هر دو با یکدیگر داشتند، تصمیم بزرگی گرفت و با پا گذاشتن بر روی آرزوهایش با خود و خدای خود عهد بست که یک تنه ، مراقبت و پرستاری از پدرش را بر عهده بگیرد و تا هر  زمانی که پدرش نفس می کشد در کنارش باشد. رعنا می گوید: معمولا دختر ها بابایی هستند و علاقه و وابستگی من و پدرم به دلیل اینکه قبل من ۲ فرزند خانواده از بین رفته بودند به مراتب بیشتر از اینها بود و همانطور که پدرم همیشه بهترین ها را برای من می خواست من هم وظیفه خود دانستم  که با افتخار و با تمام وجود در کنارش باشم.
اگر این وضعیت ۶۰ سال هم طول بکشد در کنار پدرم می مانم
وی با توجه به شرایط سخت نگهداری از پدرش و گذشت حدود ۶ سال از حادثه که به هیچ وجه احساس خستگی نمی کند، می گوید: در حال حاضر حدود ۶ سال است افتخار و توفیق خدمت به پدرم را پیدا کرده ام و واقعا اگر ۶۰ سال هم این وضعیت طول بکشد همچون روز اول و بلکه پر توان تر در خدمت پدرم خواهم بود و زندگی ام را وقف پرستاری از او کرده و خواهم کرد و خداوند مهربان را نیز همواره به خاطره این توفیق بزرگ شاکرم و از دیگر اعضای خانواده  هم خواسته ام که پرستاری از پدر را به من واگذار نموده و حتی حاضر نیستم لحظه ای از این توفیق را با دیگران تقسیم کنم.
از خداوند می خواهم مرا لحظه ای از توفیق
خدمت به پدرم محروم نکند
وی با یادآوری خاطره تلخ روز حادثه، با اشاره به اینکه قرار بود روز بعد از حادثه به عقد خواستگارش که از هر نظر واجد شرایط بود در بیاید، می افزاید: همان زمان و در اوج ناراحتی و نگرانی، احساس کردم که خیری در آن چه رخ داده است وجود دارد و من در معرض یک امتحان الهی قرار گرفته ام و لذا با خود و خدای خود عهد بستم کاری کنم که از این آزمون سربلند بیرون بیایم و مصمم شدم تا یک تنه و بدون کمک دیگران وظیفه نگهداری از پدرم را بر عهده بگیرم و به چیزی جز رسیدگی به پدرم فکر نکنم و فقط مرگم خواهد توانست مرا از این توفیق بزرگ محروم کند. رعنای ۳۲ ساله تنها درخواست خود را ادامه توفیق پرستاری از پدر۷۱ ساله اش عنوان می کند و می گوید: از خداوند متعال درخواستی جز تداوم توفیق خدمت به پدرم ندارم و از او می خواهم تا برای ادامه این راه، صبر و توان مضاعفی به من عنایت فرماید تا بتوانم بیش از پیش در خدمت پدرم باشم.
هزینه سنگین دارو و درمان و…
وی با اشاره به نیاز پدرش به کپسول اکسیژن اظهار می کند: هزینه دارو و درمان و نگهداری از پدرم برای خانواده ما که سرپرست و نان آورش از کار افتاده و منبع درآمدی ندارد، بسیار سنگین است. دارو ها خارجی و گران قیمت است و رژیم غذایی پدرم نیز هزینه های خاص خودش را دارد.هزینه دارو و درمان پدرم ماهانه به یک میلیون و ۴۰۰ هزار تومان هم می رسد. ضمن اینکه هزینه های سنگین اجاره نشینی و سایر هزینه های زندگی و خرج و مخارج من، مادر پیر و برادر مجردم نیز مشکلاتمان را مضاعف کرده است.البته خداوند به مسئولین دلسوز کمیته امداد خیر بدهد که هوای ما را دارند اما به خوبی می دانیم از قبیل خانواده هایی چون ما خانواده های زیادی هستند که نیازمند کمک کمیته امداد بوده و تحت پوشش این نهاد هستند و آنها هیچگاه نمی توانند مشکلات متعدد یک خانواده تحت پوشش را مرتفع کنند و چنین توفیقی هم با توجه به محدودیت منابع، توقع بی جایی است. رعنا ادامه می دهد: از آنجایی که پدرم ۲۴ ساعته به مراقبت نیاز دارد، چنانچه ناچار شوم در بعضی موارد منزل را برای دقایقی هرچند کوتاه ترک نمایم تا زمان بازگشت به خانه واقعا اذیت می شوم و دلم در خانه و نزد پدرم می ماند و با دیدن پدرم خیالم آسوده می شود.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*