آخرین خبر :

سرمقاله / شادی یا غم ونقش آن در توسعه…!!

بنابر نظر تمامی فرهیختگان علم جامعه شناسی و روانشناسی، شادی و نشاط یکی ازمهمترین وحیاتی ترین بسترهای لازم برای توسعه و پیشرفت در هر جامعه است. نشاطی که باعث تزریق انگیزه زندگی وشکوفایی بسیاری از استعدادهای افراد جامعه گردیده و امید به زندگی را در آنان بارورتر می کند.
فقر و ایستایی در بروز شادی و شعف، اما و اگرهای فراوانی که چون دست اندازه ای ویرانگر افسردگی را بر روان مردم هوارمی  ند، نشانه های مخربی است برای بروز آسیبهای اجتماعی جدی درجامعه ای که نمیداند که فردایش چیست.
غم واندوه وشیون وگریه اگر از طراز اجتماع بیشتر سرریز شود کم کم افسردگی را چونان چتری سیاه بر سقف جامعه می گستراند و انگیزه و نشاط راشکارکرده وافرادجامعه را به سمت وسوی رفتارهای تهاجمی وزیانبار سوق میدهد وامیدبه زندگی را در بین مردم به شدت کم می کند.
حکومتها به شیوه هایی مبتنی بر افکار و آرا و فرهنگ عامه و با استفاده از بهترین و سالم ترین روش ها سعی در حاکم کردن نشاط وشادی اجتماعی دارند زیرا که می دانند جامعه پرنشاط، توان بالاترتولید را دارد، همانگونه که بر خوردهای فیزبکی بسیار کمتر را تجربه می کند و میل بر استفاده از مواد مخدر را کمتر، درصد طلاق ها با آماری پایین تر و بزهکاری ها را قابل کنترل تر می کند.
در یک جامعه متاثر از روحیه مفرح و شاد بی قانونی، فسادهای مالی و اداری و اخلاقی بسیار کمتری مشاهده می شود، حس اعتماد عمومی به یکدیگر بالاتر رفته و زمینه های وفاق ملی را بسط می دهد.
الزاماً هر شادی و شعفی نشانه ای از ابتذال نیست همانگونه که اندوه و ناله و شیون نیز فضیلتی اجتماعی نیست.
نگرانی از شادی اجتماعی و ایجاد بن بستهای فراوان، نتیجه اش می شود رفتارهای خطرناک و زیرزمینی شدن آن که در ظاهر نمودی ندارد اما در دراز مدت جامعه  را از درون می پوساند و فروپاشی اش را به امری محتوم بدل خواهد کرد.
این که چرا توان شاد کردن جامعه را نداریم و آنچنان که از نشاط اجتماعی دور می شویم به افسردگی آن بیشترروی خوش نشان میدهیم جای سوالهای فراوانی است که بایدروزی به آنها پاسخ داد، پاسخ به نسل جوان و میانسالی که زندگی پر از نشاط و شادی را حق خود می داند.
باید قبول کنیم که جامعه کشورمان جامعه افسرده ایست و می طلبد که فکری عاجل برای آن کرد، تمامی شاخصه ها در زمینه بالارفتن مصرف موادمخدر، برخوردهای فیزیکی مرگبار، پایین آمدن سن مصرف مواد مخدر، بالا رفتن آمارطلاق، بالا رفتن آمار خودکشی ها، فرار از قانون، مفتوح شدن میلیون ها پرونده قضایی سالانه، نبود اعتماد اجتماعی و بالارفتن فسادهای مالی و اداری و اخلاقی، از نمودهای واضح و قابل لمس جامعه ای است که بستری افسرده دارد، واقعیتی که نمی توان آن را کتمان و تکذیب  نمود و صورت مساله اش را پاک کرد.
یک جامعه شاداب توان تحمل بهتر و عملی تر را برای تحمل مشکلات دارد. از نشاط جامعه نهراسیم و برای دست نیافتن به آن به دنبال ترمز ودست انداز نگردیم.ایران بیشتراز ۴۵هزارتومان یارانه به شادی درونی نیاز دارد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*