رسانه ها و ایفای نقش در تربیت اقتصادی و ترویج الگوی مصرف

دکتر حجت ا… عبدالملکی
رویه و روند رو به رشد مصرف گرایی در جامعه امروزی تبدیل به مسئله ای مهم و غیر قابل انکار شده است؛ مصرف‌گرایی با تغییر افکار عمومی در طبقات مختلف اجتماعی در مورد مصرف پدید آمده و اشاعه این پدیده اقتصادی در راستای مصرف بیش از حد نیاز صورت گرفته است که باعث شده جوامع به صورت ناخودآگاه سدی در برابر توسعه قرار دهند و مانع از سرمایه گذاری در راستای توسعه و پیشرفت شان شوند. این روزها مصرف گرایی به عنوان ایدئولوژی و البته یک آرمان به جوامع مختلف معرفی می شود و در این میان رسانه ها در ترویج الگوی مصرف نقش مهم و با اهمیتی را ایفا می کنند. همان طور که می دانید، رسانه ها در کانون خانواده حضور دارند و در این میان زنان به عنوان افرادی که بیشترین زمانشان را با محتوای رسانه ها می گذرانند، در معرض پیام های آن هستند. مبحث زنان و رسانه و ایجاد یک الگوی مصرف مناسب موضوعی است که نظریات مختلفی در مورد آن تبیین و بیان شده است، زیرا زنان هدف اصلی سیاست های رسانه ها در تبلیغات و ارائه الگوی مصرف قرار گرفته اند. نمی توان این واقعیت را نادیده گرفت که دیدگاه های مختلفی در الگو پذیری اعضای خانواده ها خصوصا زنان وجود دارد و نشانگر اهمیت این مبحث است. تبیین یک الگوی مصرف مناسب از فرهنگ اقتصادی آن جامعه نشأت می گیرد و این عامل مهم نیز تحت تاثیر تربیت اقتصادی است لذا برای اصلاح الگوی مصرف و ارائه شیوه ای مناسب باید تربیت اقتصادی جامعه را تغییر داد که مهمترین عامل در تحقق این مهم، رسانه ها هستند. همه طبقات اجتماعی به نوعی با رسانه ها درگیر هستند؛ زیرا محتوای تولید شده در این زمینه موجی از تحریک های اقتصادی را بوجود می آورد که تاثیرپذیری و پذیرش الگوی بهینه را در پی دارد. تربیت اقتصادی مجموعه ای از معرفت های اقتصادی شامل چهار بخش سواد، عقاید، اخلاق و احکام اقتصادی است. از این رو برای اینکه تربیت اقتصادی مناسب در بین افراد یک جامعه صورت بگیرد و این عامل به گفتمانی اجتماعی تبدیل شود باید پنج مرحله تشخیص، تبیین، تبلیغ، تثبیت و تعمیق اقتصادی با دقت طی شود. برای به نتیجه رساندن این مراحل نیاز به ابزارهای مختلفی است که باز هم نقش رسانه ها از سایر ابزارها پررنگ تر است زیرا رسانه ها الگوی مصرف را به افراد و جامعه معرفی می کنند. عموما رسانه ها در این عرصه به دو گروه رسمی مانند مطبوعات، سایت های خبری، رادیو و تلویزیون و غیر رسمی مانند اِلمان های شهری، معلمان و غیره تقسیم می شوند. همه موارد ذکر شده به نوعی در تربیت اقتصادی افراد موثر هستند و موجب انتقال الگوی مصرف می شوند؛ البته با ورود دنیای مجازی و شبکه های اجتماعی به حوزه شخصی افراد یک جامعه، نقش رسانه ها بیشتر به چشم می خورد. رسانه‌های جمعی در فرهنگ‌سازی، اطلاع رسانی، تبلیغات، رایزنی با خریداران، نشان دادن راهکارهای صحیح مصرف، تبدیل پتانسیل‌های بالقوه به ظرفیت‌های بالفعل نقش آفرین خواهند بود، علاوه براین می‌توانند در مردم ایجاد انگیزه، گرایش به سمت فعالیت‌های بهینه چه در جهت مصرف و چه در تولید داشته باشند. صرفه جویی یا همان درست و مناسب مصرف کردن برای ایجاد تعادل میان درآمدها و هزینه ها یکی از موضوعاتی است که در ارائه الگوی مناسب مصرف مورد تاکید قرار می گیرد. این روزها بی توجهی به این موضوع به طور نسبی در برخی از خانواده ها مشهود است. البته برخی از خانواده ها و زوج ها به دلیل داشتن سواد اقتصادی خوب این عامل مهم را رعایت می کنند اما می توان گفت که تا وضعیت ایده آل فاصله داریم، زیرا رفتارهای اقتصادی خانواده ها بر اساس چهار مولفه سواد، عقاید، اخلاق و احکام اقتصادی نیست و هر کدام از این عوامل به طور درست تبیین و ترویج نشده است. به عنوان مثال، در زمان های گذشته ما بین خانواده ها یک سنت و عقیده اقتصادی مبنی بر برکت در رابطه با قوت غالب وجود داشت و اعضای خانواده نسبت به آن توجه زیادی می کردند. اما این فرهنگ اقتصادی درست این روزها کم رنگ شده است. به هر حال می توان تاکید کرد که فرهنگ اقتصادیمان در بخش مصرف آن طوری که باید باشد، نیست و علت آن نیز  بخاطر فعالیت کم در عرصه چهار عامل یاد شده است که موجب شده خانواده ها نسبت به موضوع صرفه جویی کم توجه شوند و الگوی مصرفشان را دچار آسیب کنند.با توجه به آسیب های موجود در الگوی مصرف جامعه امروزی و کم رنگ شدن فرهنگ اقتصادی در برخی از بخش ها، باید برخی از مفاهیم درست و صحیح اقتصادی برای مردم تبیین و تثبیت شود. به عنوان مثال، رسانه ها می توانند فرهنگ قناعت را در بین مردم ترویج و تثبیت کنند زیرا ابزاری برای تربیت اقتصادی محسوب می شوند.البته نباید از یاد برد که قطعا مسئولیت همه اتفاقات اقتصادی متوجه دولت و حاکمیت است، لذا اصلاح الگوی مصرف با حاکمیت بوده و قوه مجریه باید این کار را انجام دهد اما دولت ها همیشه برای تحقق و دست یابی به این امر از توانایی های مردمی نیز استفاده می کنند؛ موضوعی که در اقتصاد مقاومتی مورد توجه قرار گرفته و مردم را به عنوان بازوی دولت ها برای اتکا به تولید داخل معرفی می کند اما ترویج و اجرا، برنامه ریزی، هدف گذاری، کنترل و پایش در این مهم بر عهده دولت است. به عنوان مثال نیاز به آموزش برای افزایش سواد اقتصادی خیلی محسوس است و این عامل با برنامه ریزی از طریق اصلاح برنامه های آموزشی در آموزش و پرورش رسمی کشور قابل دسترس و تحقق است.همانطور که اشاره شد، رسانه ها در عرصه تبلیغ تاثیر فراوانی بر اجتماع دارند. جلوگیری از اسراف مستلزم فرهنگ سازی است. رسانه‌ها باید پررنگ تر از دیروز به این موضوع ورود یابند و مردم را به سمت خرید تولیدات داخل و درست مصرف کردن هدایت کنند. حال در این بین باید به یاد داشت که رسانه ها قدرت چهارم محسوب می شوند و حلقه اتصال دولت، ملت و نخبگان هستند لذا می توانند هر اتفاق موثر و کارآمد را در زمینه ارائه و اصلاح الگوی مصرف رقم بزنند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*